عشق آخر | ||
|
خدایا, اومدم اینجا ازت گلایه کنم.چرا سرنوشتمو اینجوری کردی؟ خدایا, تو هنوز همون خدایی قربونت بشم,حبیب اون حبیب نیست چرا؟ یادته خدا جون؟ بچه بودم باهات بازی میکردم؟ یادته خداجون؟ تنها بودم تنهایه تنها میشه دوباره تنها شم. میشه؟ خدا! میشه دوباره بی غم باشم میشه آرزوم بازی کردن باهات باشه؟ خداااااااااااا ازت یه سوال دارم؟ چقد غم؟! نظرات شما عزیزان: [ شنبه 22 آذر 1393برچسب:بد بختی, ] [ 11:21 ] [ حبیب الرحمان صبوری نیا ]
|
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |