عشق آخر | ||
|
راستی خدا
[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:عشق آخر, ] [ 1:4 ] [ حبیب الرحمان صبوری نیا ]
[ چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:کاریکاتور, ] [ 16:20 ] [ حبیب الرحمان صبوری نیا ]
[ شنبه 4 خرداد 1392برچسب:چند عکس زیبا از نشتیفان, ] [ 19:28 ] [ حبیب الرحمان صبوری نیا ]
[ یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:تحلیل شعر پشت درياها, ] [ 17:49 ] [ حبیب الرحمان صبوری نیا ]
سلام خدمت تمامی افرادی که تاریخ برایشان مهم است!! -صنایع دستی نشتیفان -اوقات فراغت در شهر نشتیفان
لطفا به ادامه مطلب رجوع شود. ادامه مطلب [ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:نشتیفان شهر آسبادها, ] [ 10:8 ] [ حبیب الرحمان صبوری نیا ]
سلام خدمت همه ی کسانی که دوست دارند در باره ی شهر نشتیفان بدانند. لطفا به ادامه مطلب رجوع نمایید. مطالب در باره: 1-وجه تسمیه نشتیفان 2-موقعیت جغرافیایی نشتیفان 3-آب و هوای نشتیفان 4-باد ها 5-میزان بارندگی و علایم بارندگی 6-دامداری در نشتیفان 7-حمل و نقل در نشتیفان
ادامه مطلب
آسمان دلم بی تو غروب است خواب و خیالم در بدر ورود است از آن لحظه که دیدمت نخست سیمای شاد و خندانت را نخست بوی عطرت آنچنان مستم کرد که مدهوش و خاموش گشتم نخست می نشینم به درت تا درآیی دیدمت لختی و خاموش شدم نخست حک کردم چهره معصومت را در عمق وجودم تا خاموش باشم نخست تصور دمی با تو بودن گشته آرزویم نگاه کنم به تو و نگاه کنی به من آرزویم تکه تکه شد قلبم بر خاک افتاد از غمت به قلبم صد چاک افتاد قلب بی تابم در انتظار توست چشم دوخته ام به در,دل کنار توست گر شنوی دوستت دارم چه خواهی کرد زمین را به زمان خواهی دوخت,چه خواهی کرد روز و شبم گشته تباه از غم عشقم خندان و دل بی غم در آرزوی حسرت عشق خواهم مرد چیزی نگویم و بی صدا خواهم رفت زیر درخت تاکی که بود آن زمان درون خانه ی عشقت , پاییز هوا بارانی و بغز اندر گلویش همچو من بی تاب گشته , کنج وجود باز آسمان دلم بی تو غروب خواب و خیالم در بدر ورود ای گل سرخ و سفید پر پر بشین دمی در کنارم یک سر آمدی و دلم پر کشید به بی کران سوی دشت و آسمان و بیابان با دیدنت بغز آمد در حنجره ام دانه دانه اشک بی اختیار بر گونه ام دو دستم را بلند کردم خدایا سخت مگیر برمن عشقم خدایا ما مهمانیم و تو کریم رسم مروت نیست که رنجورت کنیم ای حکیم معمامی تونید معمای زیر را حل کنید ؟ 5=1 25=2 125=3 625=4 ؟=5 جواب یک است.میدونید چرا؟ به خط اول توجه کنید. نتیجه اخلاقی این که مشکلات آسان زندگی را پیچیده نکنیم. تو زندگی وقتی به یه مشکل می رسیم ممکنه اینقدر پیچبده و بزرگش کنیم که به نظرمون غیر قابل حل باشه اونوقت هست که یه گوشه می شینیم و زانوی غم بغل می گیریم و به بخت و اقبال بدمون لعنت می فرستیم . ولی اگه یه بار به جای اینکه به خدا بگیم چه مشکلات بزرگی داریم به مشکلاتمون بگیم که چه خدای بزرگی داریم اونوقت به این جمله ایمان میاریم که هیچ چیز در زندگی نمی تونه ما رو ناراحت کنه آره هیچ چیز بیان باور کنیم که حتی در انتهای کوچه های بن بست هم راه آسمان باز است فقط کافی هست که پرواز کردن را بیاموزیم. |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |